آیا کودک با این رفتارها لوس می شود؟
این سؤال که آیا کودک، لوس می شود، غالبا به ذهن مادرانی که اولین فرزند را به دنیا آورده اند، در فاصله تولد تا سه ماهگی خطور می کند. این دوره ای است که اغلب بچه ها خیلی شلوغ می کنند و غر می زنند. مادر بی تجربه که می بیند می توان کودک را با راه بردن آرام کرد، به این کار تن می دهد. شیر دادن به کودک هم ممکن است او را آرام کند (دست کم برای یک مدت کوتاه، هر چند ممکن است کودک، تازه شیر خورده باشد). پیشنهاد می کنیم با بخش خانواده سایت تفریحی و سرگرمی جیران همراه باشید تا آگاهی لازم را درباره اینکه آیا کودک با این رفتارها لوس می شود؟ بدست آورید.
پستانک خوردن هم برای بعضی از بچه ها آرامش بخش است. پدر و مادر پس از مدتی به فکر می افتند که نکند با این کارها دارند فرزندشان را لوس می کنند، مخصوصا این که بچه دائما نق می زند و آنها او را با راه بردن و بغل کردن آرام می کنند.
من سالها پیش به این نتیجه رسیدم که ما واقعا نمی دانیم نق نق بچه ها در سه چهار ماه اول زندگی برای چیست و مادران بی تجربه هم به اندازه کافی، موضوعات نگران کننده دارند و ضرورتی ندارد که درباره لوس شدن بچه ها فکر کنند، بنابراین بهتر است همان کاری را بکنند که فایده دارد. مادران با تجربه خودشان به این نتیجه می رسند و خیلی راحت می گویند، این بچه نق نقوست و کمی طول می کشد تا آرام بگیرد». دلیل دیگری که نباید درباره لوس شدن بچه ها در سه چهار ماه اول نگران شوید، این است که خیلی راحت می شود آن را درمان کرد. شما به نوزاد می گویید، (او کلمات را نمی فهمد، ولی لحن را تشخیص می دهد) «گمانم داری لوس می شوی.
موارد پیشنهادی
پزشک تو می گوید که سوء هاضمه نداری و در این سن دچار تنش با نگرانی هم نیستی، بنابراین بد نیست بعد از آن که شیرت را خوردی، بگذارم که کمی با خودت نق بزنی. من و تو خوب می دانیم که گرسنه نیستی. من توی همین اتاق بغلی هستم.» البته این جملات را باید با لحنی جدی، اما بسیار مهربان و آرامش بخش بگویید، نه این که عصبانی شوید. او را در آغوش بگیرید، سپس در تخت بگذارید و آرام از اتاق بیرون بروید. رفتار مطمئن و شاد شما به او اطمینان می دهد که هیچ مشکل خاصی وجود ندارد و شما همچنان او را دوست دارید.
البته، اگر بلندتر و بلندتر گریه کرد، او را بلند کنید و همان درمانی را که در هفته های گذشته به کار برده اید، تکرار کنید. بدیهی است هر چه بزرگتر شود (مثلا بعد از چهار یا پنج ماهگی)، احتمال این که نق نق او به خاطر عادت به بغل و زیاده طلبی باشد، بیشتر از احتمال ناراحت بودن است. بنابراین می توانید در تصمیم خود برای بغل نکردن و راه نبردن او، محکم تر باشید.
من نمی خواهم بیش از این در این مورد اصرار کنم و یا در شما این تصور را ایجاد کنم که از احساسات او غافل بمانید. ولی بسیاری از موارد را دیده ام که در آنها، بچه ها دست بالا را گرفته اند و در نتیجه با عزم راسخ هر تقاضایی که دلشان خواسته، کرده اند و مادرشان هم روز به روز بیشتر تسلیم شده است. روحيه سلطه جویانه این جور بچه ها را حتی در حالت چهره هایشان هم می توان فهمید. در مورد این بچه ها به محض از این که مادر تسلیم می شود، گل از گلشان می شکند!
بعضی از بچه ها در فاصله هشت تا پانزده ماهگی، در نیمه های شب بیدار می شوند و جیغ می کشند، در حالی که قبلا راحت می خوابیدند. بعضی از این موارد پس از عفونت دردناک گوش که از عوارض جانبی سرماخوردگی است، پیش می آیند. در سایر موارد، حدس می زنیم که به خاطر درد ناشی از دندان درآوردن، بی قرار می شوند، مخصوصا اگر در طول روز آب از دهانش می آید و اشیا را گاز می زند و نق نق می کند (البته برای این مسأله دلیل محکمی وجود ندارد. اولین آسیاهای کوچک در حدود پانزده ماهگی در می آیند و بیش از سایر دندانها ناراحتی ایجاد می کنند.
والدین به طور طبیعی به طرف کودک می دوند تا او را بلند و آرام کنند. شاید یک ساعتی طول بکشد تا کودک آرام بگیرد و در این فاصله مادر، او را راه می برد، با او بازی می کند، برایش آواز می خواند و شاید هم به او شیر بدهد تا آرام بگیرد و دوباره بخوابد. کودک از این تفریح و همراهی لذت می برد. شب بعد و شبهای بعد، مدت بیداری بیشتر می شود و پاسخگویی فوری مادر قوت می گیرد و چه بخواهیم چه نخواهیم، ناراحتی کودک ادامه پیدا می کند. به زودی تقاضا برای گذران وقت به این صورت، به شکل یک عادت لذت بخش درمی آید.
به اعتقاد من، بهتر است در شب دوم و سوم، هنگامی که کودک از خواب بیدار می شود، کمی به او شک کنید و اجازه بدهید که بیدار بماند و کمی گریه کند و ببینید که آیا دوباره می خوابد یا نه. اگر شدیدتر از قبل گریه کرد، پیشنهاد می کنم فورا بغلش نکنید، بلکه کنار تختش در تاریکی بنشینید، برایش لالایی بخوانید و هر قدر هم که طول کشید، خسته نشوید تا دوباره بخوابد. یک نصیحت دیگر هم دارم. اتاق را تاریک نگه دارید، مخصوصا اگر او را در اتاق خودتان می خوابانید. هیچ چیزی برای کودکی که می خواهد بغلش کنند، دیوانه کننده تر از این نیست که پدر و مادر وانمود کنند که خواب هستند.
آیا کودک با این رفتارها لوس می شود؟ اگر فکر می کنید پیشنهادات من خیلی جدی هستند، آنها را به کار نبرید. پزشکان معمولا موضوعات مختلف را بد و بدتر می بینند و متوجه نیستند که بعضی از مادرها با صبر و شکیبایی فراوانی، مسائل را حل می کنند. به همین دلیل هم پزشکان جدی تر از بقیه هستند.
در سالهای بعد از سه سالگی، من رفتارهایی را در کودکان دیده ام که نشان می دهد لوس شده اند و همین مسأله مرا نگران می کند. یکی از این رفتارها در کودکانی است که وقتی که از آنها می خواهند کاری را انجام بدهند، بحث های ناخوشایندی را شروع می کنند: «چرا باید این کار را بکنم؟»، « هیچ یک از دوستان من این قدر زود نمی خوابند!» و امثال اینها.
چنین رفتارهایی به این شکل آغاز می شوند و ادامه پیدا می کنند که مادر به جای هدایت همراه با شادمانی که نشان می دهد از کودک توقع همکاری دارد، به خواندن کتاب یا روزنامه مشغول می شود و یا کاری را که از اداره آورده، انجام می دهد و چنین نشان می دهد که شاید از فرزندش برای همکاری، توقع زیادی داشته است.
به گمان من شک و تردید پدر و مادر در جلب همکاری کودک یا توقع ادب از او داشتن، عام ترین مشکل در میان والدین وظیفه شناس و مهربان است. من هرگز چنین تردیدهایی را در پدر و مادرم با پدر و مادر دوستانم به یاد نمی آورم، بلکه از زمانی که طبابت را شروع کردم، این گونه رفتارها را در پدر و مادرها دیدم.
چه چیزی باعث شده است که پدر و مادرها، دیگر نتوانند با قاطعیت از فرزندان خود توقع رفتار صحیح داشته باشند؟ به نظر من عوامل بسیاری در این مسأله دخالت دارند. اول از همه درگیری ذهنی مبالغه آمیز با روان شناس کودک است. این روزها قفسه های کتابخانه های همه خانه ها پر از کتابهای روان شناسی کودک است و مجلات بی شماری در ظرف سی سال گذشته در این زمینه چاپ شده اند. تأثیر این کتابها و مجلات پدر و مادرها، ظاهرا این بوده است که فقط متخصصان می دانند چگونه بچه ها را بزرگ کنند و پدر و مادرها بیشتر از آن که درست عمل کن اشتباه می کنند. پدر و مادرها هم از بچگی طوری بزرگ می شوند که نسبت به توانایی های خود در مورد بزرگ کردن بچه ها دچار تردید می شوند.
پدر و مادرهایی که در کودکی از اعتماد به نفس کافی برخوردار بوده اند، حالا هم این توانایی را دارند که بدانند فرزندشان را چگونه بار بیاورند. آنها ممکن است جدی یا آسانگیر باشند، ولی چون به روش خود اعتماد دارند، در کارشان موفق می شوند.
یکی دیگر از عواملی که به نظر من در ایجاد این ناتوانی تأثیر دارد، دوری زوج های جوان از پدربزرگ ها و مادربزرگ هاست، زیرا هنگامی که به مشکلی بر می خورند، نمی توانند سریع و راحت به آنها مراجعه کنند و راهنمایی بگیرند و بتدریج اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. آنها بیشتر از تجربه بزرگان خود، به مقاله های مجلات و روزنامه ها متکی می شوند و غالبا بی آن که منظوری داشته باشند، تجربه های آنها را دست کم می گیرند.
خانواده های کوچک امروز، غالبا بچه ها را از تجربه نگهداری از خواهر و برادر کوچک خود محروم کرده است، در حالی که این آسان ترین راه یادگیری مراقبت از کودک است.
یکی از علل عمده لوس شدن کودکان، احساس گناه در مادرانی است که به صورت تمام وقت در بیرون از خانه کار می کنند. آنها غالبا نیاز مالی دارند، با این همه از این که از فرزندان خود غافل مانده اند، دچار عذاب وجدان می شوند، در نتیجه نه تنها از کودک توقع همکاری و رعایت ادب را ندارند، بلکه با دادن هدایای فراوان و تن دادن غیر منطقی به خواسته های آنها، از جمله ساعتها قصه و کتاب خواندن برای کودک و اجازه بی ادبی و حتی پرخاش و کتک زدن به او، آینده او را به شکلی جدی به خطر می اندازند.
بیشتر بخوانید: بهترین ضد آفتاب های کودک
این گونه جانفشانی های بی منطق و نامناسب از سوی مادران، نتیجه درستی ندارد و در دراز مدت، آثار فوق العاده بدی برجا می گذارد. مادر، دست کم ناخود آگاه، تن به نوعی بردگی در مقابل یک کودک شکنجه گر می دهد و او را از همان ابتدا به راه نادرستی که در آن ذره ای لذت از همراهی با کودک وجود ندارد، هدایت می کند. کودک هم ته دلش احساس گناه می کند، ولی نمی تواند دست از این کارها بردارد. رفتار او ممکن است هر روز بدتر شود و ناخودآگاه بخواهد که دیگران برایش حد و مرزی تعیین کنند. او ممکن است چنان خودخواه و پرتوقع شود که همه بچه ها از او بیزار شوند و کسی نتواند با او کنار بیاید.
پدر و مادر ناچارند این زیاده خواهی ها را تشخیص بدهند و جرأت داشته باشند با کمک یک مشاور یا بدون او، هر چه زودتر به اصلاح این رفتارها بپردازند.
نظرات کاربران