0

زمانهایی که بچه حرف گوش نمی کند

نوع برقراری ارتباط ما با فرزندمان تعيين كنندهی شکل احترامی است که به ما میگذارند. حرف زدن با فرزندانمان و گوش دادن آنان از جمله مهارتهای ارتباطی است که باید بیاموزیم. حرف شنوی فرزندان و زمانهایی که بچه حرف گوش نمی کند را از بخش خانواده سایت تفریحی همراه باشید تا آگاهی لازم را برای تربیت کودک حرف شنو بدست آورید.

زمانهایی که بچه حرف گوش نمی کند


موارد پیشنهادی


حرف شنوی فرزندان

نوع برقراری ارتباط ما با فرزندمان تعيين كننده ی شکل احترامی است که به ما می گذارند. حرف زدن با فرزندانمان و گوش دادن آنان از جمله مهارتهای ارتباطی است که باید بیاموزیم. زیرا بچه ها مخالف گوش دادن نیستند؛ بلکه لحن کلام، نوع صحبت و کلماتی که برای ارتباط به کار می بریم، در آنان رغبت یا عدم توجه به حرفهای ما را بوجود می آورد.

توجه کردن کودک حالتی آهنگین دارد. نوزاد صداهایی با زیر و بم خاص را ترجیح و نسبت به آنها عكس العمل نشان می دهد. اگر پدر با لحن آرام مردانه با او صحبت کند، ممکن است توجه کند؛ اما به سمت صدای مادرش بر می گردد. این موضوع شاید به این دلیل باشد که او، در رحم، نسبت به صدای مادرش شرطی شده است. صدای زیر و با محبت مادرانه، همان صدایی است که همه ی ما موقع صحبت با نوزادان و بچه های کوچک به کار می بریم. آنچه این صدای خاص به بچه می گوید، این است که: حالا، من فقط با تو صحبت میکنم. با این کار احتمال گوش دادن او را افزایش می دهد.

فرزند اول حرف شنوی بیشتری دارند

براساس یافته های یک تحقیق، فرزند اول خانواده بیشتر از فرزندان بعدی به حرف پدر و مادر گوش می دهد و انگیزه پیشرفت در او بیش از بقیه است. شاید به این دلیل باشد که بچه های اول به حرف پدر و مادرشان در مورد خوب درس خواندن گوش میدهند و والدین به خاطر شور و شوق، وقت و حوصله بیشتری برای او صرف می کنند. نکته جالب این تحقیق این است که به ترتیب تولد از اول به آخر از میزان انگیزه پیشرفت کاسته می شود که ممکن است علت این باشد که والدين با توجه به تعداد فرزندان، درگیری های شغلی و زندگی و بالا رفتن سن برای فرزندان بعدی وقت کمتری را صرف میکنند.


بهتر است بدانید:  مفهوم spf و spf مناسب ضدآفتاب


زمانهایی که بچه ها حرف گوش نمی کنند

دوره هایی در تکامل و رشد کودکان و نوجوانان وجود دارد که آنان نمیتواند به حرف پدر یا مادرش گوش کنند، این دورهها عبارتند از:

  •  در یک سالگی، برای کودکی که در حال یادگیری ایستادن، راه رفتن و کشف پدیده ها است، گوش دادن به اخطارهای والدين تقریبا غیر ممکن است. برای مثال: “مواظب باش نزدیک پله ها نرو!” برای حفاظت او زیاد تاثیر ندارد، بلکه فقط حفاظ پله ها است که می تواند مانعی برای سقوط او باشد.
  • در دو سالگی، یکی از دغدغه های درونی کودک، انجام دادن یا ندادن کارها می باشد. یعنی این کار را بکنم یانه؟” و اصرار پی در پی والدین، برای حرف شنوی و انجام کارهای عصبانیت و بدخلقی را به تنها راه حل عملی تبدیل می کند.
  • در چهار یا پنج سالگی، شکایت معمول مادرها از فرزند خود این است که :”گوشش بدهکار حرفهای من نیست. انگار اصلا آنجا نیستم، اما وقتی پدرش می آید، طوری رفتار می کند که گویی یک فرد قدرتمند حرف می زند!” کودک اقتدار توام با محبت را می آموزد؛ به سمت او جلب می شود و سعی می کند تا همه چیز را از او یاد بگیرد.
  • در نه تا ده سالگی، کشمکشهای درونی دیگری با مهارتهای شنیداری کودک همراه می شود. سردرد، دل درد و ترس از رفتن به مدرسه، اغلب نشانه های ظاهری همین تعارض است. در این دوران بهترین کاری که می توان کرد، این است که به حرفهای فرزندمان گوش دهیم.
  • در نوجوانی، پس از پایان هر جدال لفظی بین نوجوان و والدین ، گوش دادن جای زیادی ندارد. تلاش یک نوجوان برای استقلال، آن چنان قوی است که مانع او برای شنیدن وانجام حرفهای دیگران می شود.

بیشتر بخوانید:


نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاهده بیشتر