0

اهمیت یادگیری در موفقیت کسب و کار

اهمیت یادگیری در موفقیت کسب و کار

اهمیت یادگیری در موفقیت کسب و کار

درآمد بیشتر طالب یادگیری بیشتر است. اگر آگاهی و مهارت شما همیشه در همین سطح باقی بماند، به این معنی است که همه از شما سبقت خواهند گرفت. اگر تمایل داشتید اهمیت یادگیری در موفقیت کسب و کار را بدانید با بخش دانستنی های سایت تفریحی و سرگرمی جیران همراه باشید.

اهمیت یادگیری در موفقیت کسب و کار

هر نوع آگاهی و اطلاعات لازم جهت دستیابی به موفقیت قابل کسب است. این مسئله هیچ محدودیتی ندارد!

برایمان تریسی

درآمد بیشتر طالب یادگیری بیشتر است. اگر آگاهی و مهارت شما همیشه در همین سطح باقی بماند، به این معنی است که همه از شما سبقت خواهند گرفت. علی رغم تلاش زیاد، اگر مهارت شما در همان سطح قبلی باقی بماند امکان دسترسی به نتایج بهتر هرگز وجود نخواهد داشت. اگر مایلید در آینده درآمد بیشتری داشته باشید، باید نحوه به کارگیری روشها و تکنیکهای جدید را بیاموزید. این مطلب را همیشه به خاطر داشته باشید که «اگر بیشتر از آنچه می کنید، تلاش نمایید، بیشتر از آنچه در می آورید، کسب خواهید کرد.»

واقعیت این است که در طول تاریخ بشری، با تکنیک های بی سابقه ای روبه رو بودیم. این تکنیک (یادگیری در به وجود آمدن رقبای جدید خیلی بهتر، سریع تر و ارزان تر از تکنیک های دیگر عمل کرده حتی روش های ما قبل خود را از دور خارج می کند. به همین دلیل امروزه رمز موفقیت یادگیری بی وقفه می باشد.


موارد پیشنهادی


آینده تنها متعلق به آنهایی نیست که زیاد کار می کنند، بلکه آموزندگان نیز تعلق دارد. آن دسته از فروشندگانی که در آمد زیادی دارند، برای پرورش مهارت خود بیش از فروشندگان متوسط پول و زمان هزینه می کنند در نتیجه این گونه افراد در انواع معاملات پول بیشتری کسب می کنند.

چندی قبل، فروشنده ای در سمیناری که در سان دیه گو برگزار شد، اتفاقی را برای من تعریف کرد. به گفته خودش او در حیطه کاری خود حتی شاید در سطح دنیا بهترین بازاریاب محسوب می شد. مدت مدیدی بود که درآمد سالانه ای افزون به صد هزار دلار داشت و نیز از سوی رییس و همکاران خود بسیار محترم شمرده می شد. یک سال پیش رییس وی به او سفارش می کند به یکی از برنامه های صوتی آموزشی من با عنوان «روانشناسی اعمال فروش» گوش دهد. در آغاز به علت این که احتیاجی نمی بیند، این خواسته را رد می کند. در اصل او معتقد بوده که خیلی بهتر از دیگران به کار خود وارد است.

اما سرانجام لجاجت را کنار گذاشته و این برنامه ها را سفارش می دهد. قصد او این بود که یک بار به کاست گوش کرده و بعد آن را باز گرداند. زمانی که کاست ها به دست او می رسد، نه یکبار بلکه چندین بار به آنها گوش می کند. این مسئله همچنان به مدت چند ماه ادامه می یابد. همان سال با پیاده کردن روشهای هفتاد دلاری در برنامه مذکور درآمدش هفتاد هزار دلار افزایش می یابد و سرمایه اش چندین برابر می شود.

از نقطه نظر قهرمانان فروش، قضیه یادگیری مداوم همانند برنامه ای سلامتی ذهنی می باشد. یعنی در برابر رقابت های تنگاتنگ خودتان همیشه آماده و مهیا نگه میدارید. در این شغل روشی که از طر پردرآمد مورد استفاده قرار می گیرد، همین است.

خوشبختانه در این بازی خیلی راحت تر از سایر مسائل ورزشی می توانید خودتان را در نقطه اوج نگه دارید. سلامتی در فروش مستلزم داشتن تمرینات ذهنی روزانه میباشد و نیز مانند تمرینات ژیمیناستیکی با مشکل عرق کردن نیز روبه رو نیستید. هر چه قدر که می خواهید کار و تمرین را ادامه دهید. نیاز به دوش و حمام کردن هم ندارید. برنامه یادگیری بی وقفه در فروش دارای سه عنصر مادر می باشد. در این سه اصل، کار مداوم به طور حتم شما را وارد گروه پردرآمد خواهد نمود. (البته در صورتی که بخواهید.) تا به امروز به اشخاصی افزون بر صدها هزار نفر همین توصیه را کرده ام. هیچ کدام نیز با دلایلی حاکی از بی اعتباری این استراتژی به من مراجعه نکرده اند. همین سه عنصر باعث افزایش دو، حتی سه برابر درآمد افرادی گردید که از این سه عنصر در برنامه روزانه خود استفاده کردند..

تنها اهل مطالعه سرآمد خواهند بود

اولین عنصر، مطالعه مداوم در محدوده کاری خود می باشد. هر روز صبح بیدار شوید و در مورد مسئله فروش یک ساعت تمام مطالعه کنید. روزنامه را کنار بگذارید. اجازه بدهید تلویزیون همچنان خاموش بماند. به جای تمام این کارها کتاب خوبی در زمینه ی استراتژی فروش بخوانید. زیر قسمتهای مهم خط بکشید و یا یادداشت کنید. به اطلاعات ساده ای که در همان لحظه قابل اجراست، دقت کنید. آنها را در ذهنتان متصور شوید. فکر کنید این روش ها را در انجام فعالیتهای فروش به کار می برید. سپس تمام آموخته هایتان را در طی روز اجرا کنید.

گاها بعضی از آنها در مورد چیزی که باید بخوانند سوال می کنند، پاسخش ساده است. از فروشندگان ماهرتر توصیه بخواهید. تمام آنهایی که در راس هستند هر کدام صاحب کلکسیون کتابهایی در زمینه فروش ه . ۴ هزار جلد که در حال حاضر در خدمت علاقه مندان است، ۵۰ إلى دیگر نیز در حال اضافه شدن به این تعداد می باشد. از همین تشکیل کلکسیون شخصی خود نمایید.

اگر روزی یک ساعت در مورد بازار و بازاریابی مطالعه کنید، به طور تقریبی می توانیم چنین بگوییم که شما در یک هفته یک کتاب تمام می کند یعنی در یک سال ۵۰ کتاب. اگر چنین محاسبه کنیم که فروشندگان متوسط سالی یک کتاب در زمینه فروش مورد مطالعه قرار دهند، همین ۵۰ کتاب به تنهایی قادر است به «امتیاز برد» که شما را به نقطه اوج پتانسیل خود در زمینه فروش می رساند، مجهزتان نماید.

برای اینکه به اخذ دکترا از یک دانشگاه نایل آیید باید حدود ۳۰ الی ۵۰ کتاب را خوانده باشید. مضمون مطالب و فکر مولد هر کدام را به شکل نوینی تجزیه و تحلیل کرده و به شکل یک تز در آورده و ارائه دهید. یعنی اگر هر سال ۳۰ الی ۵۰ کتاب را مطالعه و تجزیه تحلیل کنید، در سال محصولی برابر با یک دکترای مهارت خواهید داشت. تنها با روزی یک ساعت مطالعه به یکی از باسوادترین و محترم ترین بازاریابان نسل خود مبدل خواهید شد. اگر در ۱۰ سال آینده هر سال ۵۰ کتاب بخوانید، نتیجتا حدود ۵۰۰ کتاب خوانده به برای نگهداری این کتب تقریبا باید خانه ای مجزا در نظر بگیرید. اما نباشید. درآمدتان برای تهیه ی خانه ای دیگر مساعد خواهد بود.

گوش کنید و یاد بگیرید

دومین عنصر یادگیری بی وقفه گوش کردن به کاستهای برنامه آموزش صوتی می باشد. یادگیری از طریق گوش دادن از زمان اختراع رادیو ضبط بزرگترین پیشرفت بشر در زمینه تعلیم و تربیت محسوب می شود.

به عنوان یک بازاریاب ماهر هر ساله ۵۰۰ الی ۱۰۰۰ ساعت را پشت رل اتومبیل می گذرانید. یعنی شما ۱۲ الی ۲۵ عدد «۴۰ ساعت در هفته» را صرف رانندگی می کنید. به عبارتی ۳ الی ۶ ماه. (رانندگی)

به تعبیر دانشگاه «سوادرن» کالیفرنیا هنگامی که با اتومبیل خود از جایی به جای دیگر می روید، به وسیله گوش دادن به برنامه های آموزشی صوتی می توان در حد یک فارغ التحصیل دانشگاه بود. اتومبیل خود را به صورت یک ماشین آموزشی و دانشگاهی که بر چهار چرخ سوار است مبدل گردانید. در دانشگاه اتومبیل ثبت نام کنید و تا آخر عمر به تحصیل ادامه دهید. این عمل باعث ایجاد تغییر و تحولی جدی در روند زندگی شما خواهد بود. در گذشته طی سمیناری که در «پتز بورگ» برگزار شد، فروشنده جوانی به من نزدیک شد و از خود و زندگیش برایم تعریف کرد. طبق گفته اش ۴ سال قبل از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود و این حرفه را انتخاب کرده بود. رییس وی به منظور اینکه در او تمرکزی ایجاد کرده باشد، کاست روانشناسی اعمال فروش را به او می دهد و از او می خواهد که هر وقت در اتومبیل است به آن گوش کند، اما این شخص علاقه ای به گوش دادن به برنامه های آموزشی را نداشته است! ترجیح میداده زمانی که از جلسه ای به جلسه دیگر می رود، موسیقی گوش کند. نقطه اشتراک خیلی از همکاران کم درآمد من که هیچ پیشرفتی از حد خود نخواهند داشت. به همین دلیل تمام کاستها را در صندوق عقب اتومبیلش انبار می کند و زمانی که رییس از او سوال می کند که آیا به کاستها گوش کرده یا نه، او چنین پاسخ میداده که: «من همیشه کاستها در اتومبیلم همراه دارم.»

در پایان اولین سال مدیر او را خوانده و به او می گوید که قصد دارد اخراجش کند. چون با وجود اینکه کار در بازار رونق یافته و در موقعیتی که هرکس به صورت عالی نتایج خوبی می گیرد، او ضعیف ترین کادر شرکت است و نازل ترین تعداد فروش را داشته است. مدیر به او ۳۰ روز مهلت میدهد تا امور حسابداری خود را ردیف کرده مشتری ها را به بازاریابان دیگر بسپارد و پی کار خود برود. 

سپس چنین اضافه می کند: «آیا از کاست های برایان ترسی استفاده می کنی؟ حتی نمی توانم تصور کنم که کسی یکی از روش های او را به کار گیرد و تا این حد ضعیف باشد.» فروشنده جوان می گفت که در آن لحظه احساس پستی کردم. او حتی نتوانسته سرش را بالا گرفته و به چشم های رییس نگاه کند. به خاطر تنبلی و بی توجهی از اولین کار خود اخراج می شد. او یک سال تمام برای یک کار کاملا ساده یعنی گوش سپردن به کاستها به رییس خود دروغ گفته بود. علی رغم اینکه فارغ التحصیل دانشگاه بود، در ۱۳ ماه اخیر از درآمدی در سطح ۲۲ هزار دلار تجاوز نکرده بود.

به اتومبیلش می رود و کاست ها را از صندوق عقب در می آورد. هنگام برگشتن به خانه تصمیم می گیرد به خاطر اینکه بتواند به صورت رییس نگاه کند، حتی اگر شده به یک کاست گوش بسپارد. کاست را در دستگاه قرار میدهد و هنگام خروج از پارکینگ شروع به گوش دادن می کند.

آن طور که او تعریف می کرد این قضیه چنان بود که زندگی او را دچار تحول مینماید. قبلا هرگز به برنامه های آموزشی گوش نداده بود. از اینکه یک کاست توانسته بود تمامی این افکار سازنده را در خود جای دهد، در شگفت بود. تا رسیدن به خانه کاست را از اول تا آخر گوش کرده، قسمتهای مهم را دوباره گوش می کند.

او متوجه میشود که چرا در طی یک سال فروش کمی داشته است. اطلاعات خوبی از انواع کالاها داشت اما هیچ گونه آگاهی در زمینه یافتن مشتری خوب، ارزیابی آنها، مشخص ساختن احتیاجاتشان، عرضه ای کاملا ماهرانه و پرسش در مورد انتظارات مشتریها نداشت. او چنین تصور می کرده که فروش عملیاتی است که خود به خود مسیرش را طی خواهد کرد. برای اولین بار در طول زندگی متوجه شده بود که فروش، هنر و علمی است که دارای متد و مدت زمان معین می باشد. بعد از آن هر بار که رانندگی می کند، همچنان به کاستها نیز گوش می سپارد. در آخر برج نیز متوجه فرق فاحشی در میزان فروش خود می شود. رییس نیز یک ماه دیگر به او فرصت کار میدهد. در ۳۰ روز بعدی فروشش بیش از قبل افزایش می یابد و قضیه اخراج شدن نیز فیصله پیدا می کند. ماه بعد باز هم میزان فروشش افزایش می یابد و نتیجتا کارها رو به راه می شود.

او به طور مداوم بعد از هر جلسه کاستها را در برنامه خود قرار میدهد و این چنین می تواند روشهای صحیح عرضه و ارائه، پاسخگویی به اعتراضات و نیز کسب جلسات بیشتر را یاد بگیرد. توانسته بود ۳۲ روش متفاوت حل مسئله قیمت و انجام عملیات معامله را یاد بگیرد و به نسبت روش هایی که فرا می گرفته و پیاده می کرده فروشش و نیز اعتماد به نفسش افزایش پیدا می کند.

در سال دوم درآمدی بالغ بر ۴۶ هزار دلار کسب می کند. در سال سوم ۹۴ هزار دلار و نیز چهارمین سال که سال قبل بود، ۱۷۵ هزار دلار درآمد داشته است و در راه کسب ۲۵ هزار دلار در سال بعد نیز پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده بود. او گفت: «دیشب اولین اتومبیل صفر کیلومتر خود را که یک مرسدس است خریدم و به عنوان اینکه جشن اتومبیلم را گرفته باشم، راه این سمینار را در پیش گرفتم. یادگیری مداوم زندگیم را متغیر ساخت. هنوز هم هر وقت که مشغول رانندگی هستم، همان کاستها را گوش می کنم.

همه ما در دوران جوانی عادت داشتیم که به اتفاق دوستان سوار اتومبیل هایمان شده و ضمن رانندگی به موسیقی گوش دهیم. رانندگی برای ما مفهومی غیر از دوستان و تفریح نداشت. بسیاری از انسان های بالغ نیز نمی توانند از این امر مستثنی باشند. در چنین زمانی که رقابت های تنگاتنگی را شاهدیم، عصر را عصر اطلاعات مینامیم و تمام اطلاعات کهنه و قدیمی به تاریخ پیوسته، بعضیها علاقانه برای خود می گردند و قصد استفاد از هیچ یک از برنامه های آموزشی را در جهت بهبود اوضاع خود ندارند.

هرگز اجازه ندهید چنین چیزی بر سر شما بیاید. هر لحظه و دقیقه دارای ارزش است. حتی یک روش و یا عقیده نیز قادر است موقعیتتان را تغییر داده و درآمد شما را افزایش دهد.

از افراد متخصص بیاموزید

عنصر سوم یادگیری بی وقفه، این است که تا آنجا که می توانید آموزش ببینید. به شرکت در سمینارها و کلاس هایی که در جهت افزایش مهارت فروش برگزار می شود، ادامه دهید. در مورد کلاس های کاملا موثر از دیگران کمک بخواهید و در اجتماع شغلی خود، در خصوص تحقیق درباره برنامه های آموزشی چابک عمل کنید و برای مسافرت آمادگی داشته باشید. از بین فروشندگان و بازاریابان ماهری که من میشناسم، برای شرکت در کنفرانسهایی در زمینه فروش و بازاریابی صدها بلکه هزاران کیلومتر راه را طی می کنند اما نتایجی که از فروش عایدشان می شود ارزش تقبل این زحمت را دارد. – زندگی بسیاری از فروشندگان ماهر و خبره که من نیز یکی از آنها می باشم، تنها در نتیجه شرکت در یک کلاس و یا اردوی آموزشی و یا سمینار دچار تغییر و تحول عمیقی گشته است. در ضمن یک برنامه چنان عقاید و استراتژی های متعددی عرضه می دارد که می تواند شخص را از گدایی به پادشاهی ترفيع دهد.

قانون سه در صدی را پیاده کنید

اکنون قانونی برای تضمین موفقیت شما که به احتمال قوی می تواند ثروتمندتان کند. «سه درصد از درآمدتان را به جهت سرمایه گذاری برای خود کنار بگذارید.» در نتیجه برخورداری از این شرط، برای بهتر شدن اوضاعتان باز هم سه درصد درآمدتان را برای خود سرمایه گذاری کنید. اگر به طور مداوم برای خود سرمایه ای داشته باشید، آینده و کسب و کارتان در جهت کاملا مثبتی تغییر خواهد یافت. ماهرتر و آگاه تر از قبل خواهید بود. شغل و مشتری های خود را جدی خواهید گرفت. برای خود بیش از قبل احترام قائل شده، از جانب دیگران محترم شمرده خواهید شد. گاهی در پاراگراف یک کتاب، در روی یک کاست، در یکی از درسهای سمینار چنان مطالبی یاد می گیرید که پوسته خارجی شما را می شکافد و همان چیز درآمد شما را چند برابر می کند و شما را از تلاش های بی وقفه و اضافه سالیان متمادی نجات می دهد. زمانی که شما سه درصد درآمدتان را برای خود سرمایه گذاری نمایید، در طی سالیانی چند شما یکی از واردترین و پردرآمدترین فروشنده های ماهر در حیطه کاری خود خواهید شد.

وقتی که شما به طور مرتب بر روی مهارتتان سرمایه گذاری کنید موفقیتتان را به تمام معنای کلمه تضمین خواهید نمود.

دوستان بسیاری در سطح دنیا دارم که از عمیق ترین قسمت بحر فروش آغاز به کار کرده اند و در سایه یادگیری مداوم امروزه سالانه صدها هزار دلار درآمد دارند. چرا شما کاری را که آنها کرده اند انجام ندهید؟


بیشتر بخوانید: نگاهی بر استایل بازیگران در سریال های ترکی


تمرینات عملی

برای پیشرفت شخصی و شغلی خود نقشه ای طرح ریزی نمایید. چنانکه گویی برای شرکت در ماراتون و مسابقه ای قصد آمادگی دارید. برای خودتان برنامه تمرین» تدارک ببینید.

نمونه بارزی از آنهایی باشید که خودشان را تعلیم میدهند. کتاب هایی را که میخواهید بخوانید، انتخاب کنید و هر روز به تعداد معین و ثابتی از صفحات آن را بخوانید. کاست هایی را که بیشتر از سایرین به دردتان می خورد، مشخص کرده و از گوش دادن به آنها شروع کنید. هر سه ماه یکبار در یک سمینار بازاریابی شرکت کنید. به این نظم پایبند باشید.

در طول عمر خود هرگز از یادگیری منصرف نشوید. برای اشخاص کام ماهر یادگیری حد و حدودی ندارد. مسابقه مدت هاست که شروع شده و ما نیز جزو شرکت کنندگان هستیم. از اینکه تمام کارهای لازم به جهت دستیابی به موفقیت را انجام می دهید، اطمینان کسب کنید.از یادگیری و پرورش خود هرگز منصرف نشوید.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × دو =

مشاهده بیشتر