0

پول

پول

پول

امشب با یک داستان آموزنده و نکته سنج با نام پول را از بخش سرگرمی سایت تفریحی جیران همراه باشید.

پول
يک سخنران معروف در مجلسي که دویست نفر در آن حضور داشتند، 20 دالر را از جيبش بيرون آورد و پرسيد: چه کسي مايل است اين اسکناس را داشته باشد؟

دست همه حاضرين بالا رفت.
سخنران گفت: بسيار خوب! من اين پول را به يکي از شما خواهم داد ولي قبل از آن مي خواهم کاري بکنم.   و سپس در برابر نگاه‏هاي متعجب، اسکناس را هر طور که توانست با دست خود مالید تا که اسکناس دیگه خیلی کهنه شده بود و باز پرسيد: چه کسي هنوز مايل است اين اسکناس را داشته باشد؟
باز دستهاي حاضرين بالا رفت.
اين بار مرد، این اسکناس کهنه شده را به زمين انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آنرا روي زمين کشيد. بعد اسکناس را برداشت و پرسيد: خوب، حالا چه کسي حاضر است صاحب اين اسکناس شود؟
باز دست همه بالا رفت.

سخنران گفت: دوستان، با اين بلاهايي که من سر این پول آوردم، از ارزش این پول چيزي کم نشد و همه شما خواهان آن هستيد و ادامه داد: در زندگي واقعي هم همين‏طور است، ما در بسياري موارد با تصميماتي که مي گيريم يا با مشکلاتي که رو به‏ رو مي شويم، خم مي شويم، خاک ‏آلود مي شويم و احساس مي کنيم که ديگر ارزش نداريم، ولي اينگونه نيست و صرف‏ نظر از اينکه چه بلايي سرمان آمده است، هرگز ارزش خود را از دست نمي دهيم و هنوز هم براي افرادي که دوستمان دارند، آدم با ارزشي هستيم.


موارد پیشنهادی

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − نه =

مشاهده بیشتر